همین که از بالاترین نقطه گدار اسکر چشمم به زادگاهم افتاد با خودم فکر کردم آیا حق مردمان این خطه که دین خود را به انقلاب ادا کردند باید چنین باشد؟ تا چشم به هم زدم دیدم که به ورودی شهرم رسیدم ، خودم را در کنار ستون های برافراشته مجتمع فرهنگی هنری شهرم دیدم مجتمعی که قرار است سال ۹۲به افتتاح برسد ولی ترسم از آن است که عاقبت آن همچون همسایه خاکی و مملو از بوته هایی بشود که قرار بود جای خود را به میدان استقبالی دهند که تا اینجا رسیدنش حتی پرونده ای را روانه دادگاه کرده بود. بدون توجه به چشمه عروس که من را یاد آشغال های به جا مانده از حضور مهمانانی می اندازد که طبیعت ما را دوست ندارند و فقط چند ساعتی را به انداختن پس ماندهای سفر مشغول می باشند راهم را ادامه دادم تا به مادر برسم… مادری که زاده خاک آن مردمانی با فهم والا و عالم است، یعنی «رابر». سمت چپم ساختمانی محقر که روزی قرار است با تقسیم گاز خود خود راه بافت رفتن را از جلوی پای ماشین های دوگانه سوز بردارد و سمت راستم باز ستون هایی از جنس آهن که خود را آماده می کنند که در آینده ای نه چندان معلوم در این تشنگی دیارم آبی به تن دوستداران شنا بزند. از آنها هم گذشتم اینبار دیگر صحبت، حدیث سیاست و زیرآب در کار نبود ، تمثالی به استقبالم آمده بودند که فقط و فقط مرا وادار می کرد که به غیرتشان درود بفرستم ، مردانی از جنس ما اما با قلبی آسمانی . شهدایی که هر روز هزاران نفر را خوش آمدگویی می کنند دریغ از یک فاتحه به پاس آن همه فداکاری از طرف ما که دوباره آرزو کردم کاش مدیریت شهرم کارشناسانه بود که حداقل با انتقال تصاویر شهدای نصب شده در میدان های نازیبای شهرم که هر از گاهی زیر پلاکاردهای تبلیغاتی حبس می شوند به این بلوار نام ورودی رابر به نام بلوار شهدا در نقشه شهری ثبت شود. هنوز در این فکر بودم و به انتظار چاله های شیب تند بین دیوران و رابر آماده می شدم که در کمال ناباوری دیگر خبری از آنها نبود! یعنی شهر من هم متحول شده است؟! مشتاقانه به جلو رفتم نه این فقط یک خیال بود با دیدن میدان ورودی که باید سنبل و نماد دیارم باشد خنده از لبانم برداشته شد و باز به خندق شرکت گاز رسیدم هر چند در قیاس با ۶ماه قبل کمی خاک های آن به گوشه رانده شده بودند. این بار به دومین میدان رسیدم و چاله در پیچ آن که حداقل کارش رانندگان خواب آلود را بیدار می کند. شهر همان شهر است ! چیزی تغییر نکرده خبری از کامیون ها نیست ولی تابلوهای پارک ممنوع در تنها خیابان اصلی آن دوباره بهم تلنگری زد که اشتباه نیامدم اینجا رابر است و همه دوست دارند در یک نقطه جمع شوند ، پس باید خیلی مواظب باشم که هر لحظه امکان دارد راننده موتور سیکلت یا ماشینی تصمیم بگیرد ناخودآگاه مسیر خود را عوض کند دور بزند، خوب می دانم بیمه خسارت را بعد از کلی دوندگی می پردازد چه من مقصر باشم چه طرف مقابل اما وقتی چاله های خیابان منتهی به تنها اورژانس یا بهتر است بگویم ترمینال اعزام به بافت در ذهنم می آید با خود می گویم به همان نمی ارزد که خودم یا دیگری را به آن خیابان بسپارم. با احتیاط هرچه بیشتر به میدان مرکزی نزدیک می شوم ، میدانی که «المان» آن به نام امام علی (ع) مزین شده است، نام آن را معلم گذاشتن و طناب های پوسیده ، آفتاب خورده و به جا مانده از پلاکاردهای گوناگون مرا بیشتر یاد دخیل بستن قدیمی ترها به قدمگاه و… می اندازد. باز به جلو رفتم تا به چراغ قرمزی که کمتر کسی به آن توجه دارد رسیدم ولی من ایستادم پشت چهارراهی که آخرش نفهمیدم به آن شرکت تعاونی بگویم یا شال دوزها؟ البته دیگر خبری از دوزندگی نبود . البته زیاد هم جای تعجب ندارد چراکه کمتر رابری است که به نام خیابان ها توجه داشته باشد، آری اکثر رابری ها نمی دانند خیابان ابوریحان همان خیابون ننیزی است، کمتر کسی به جای خیابون لنگری از نام خیابان سعدی استفاده می کند و دهها مورد دیگر . شاید مقصر متولیان امر می باشند که با وجود داشتن این همه مفاخر همشهری سعی نکردند از افتخار نام آنها استفاده کنند هرچند شاید به دنبال همان روحیه مرده پرستی پس از مرگ آنها چنین حرکتی انجام شود! غافل از آن که باید “قدر آن شیشه بدانند که هست نه در آن لحظه که افتاد و شکست”. چراغ سبز شد و من باز به راه، به سوی میدان امام خمینی(ره) که از بچگی به من گفته بودند فلکه فاطمه الزهرا ، آن جا هم باز همان وضعیت میادن قبلی ریسه های «لامپ ال ای دی» که میلیون ها تومان خرج روی دست شهرداری گذاشته بودند یکی در میان به زحمت خود را نگه داشته بودند. شهرم همین است که دیدم و دیگر نمی خواهم از میان مغازه های پر از روغن سوخته و تعمیرگاه هایی که خروجی آن ها آشغال های مکانیکی و غیر قابل بازیافت و … است بگذرم . میدان را دور زدم اما دیگر از تکراری بودن این خیابان خسته شدم و راهم را به سمت خیابان آیت ا… خامنه ای کج کردم ، هنوز چند قدمی نرفته بودم که خودم را در گودال های آسفالت دیدم که یقین دارم اگر قرار بود از این جا اسب عبور کند صاحب بیچاره آن هر روز باید نعل او را عوض می کرد و با این تورم کمی دشوار بود! ولی چند چهره از اعضای شورای شهر که در آن منطقه ساکن است این امید را در دلم ایجاد کرد، بنده های خدا
جناب آقای پورعسکری واقعا توصیف جالبی از رابر بود . من چند سالی است که از رابر رفتم ولی با خواندن این متن حس کردم در رابر هستم. دستتان درد نکنه واقعا عالی والبته غم انگیز بود . راست می گویید خدا سرنوشت هرکسی را به دست خودش سپرده . ممنون
اقای محمد خان پور عسکری سلام علیکم.
سفرنامه خوبی داشتید خوشا بحالتان دوستی دارم غریبه او یکی از پزشکان خوب بیمارستانهای کرمان است ابتدای غروب وارد شهر رابر جهت دیدار از رابر به منزلم امد سفر نامه اش را چون شما برایم گفت ولی با کمی ترس گفتم تو را چه شده است گفت بجه ام را سگ گاز گرفته بالاخره بعد شست وشوی زخمها در درمانگاه شبانه روزی و نبود امکانات حتی یک سرم ضد هاری اماده و…. به خانه امدیم واهل عیالش در منزل گذاشتیم وجهت ادامه درمان بچه را به بافت بردیم و بعد چند ساعتی بر گشتیم ماجرا از این قرار بودوقتی که اقای دکتر به میدان ورودی می رسد گوسفندان زیادی را بر روی فضای خشکیده و زرد رنگ میدان می بیند طفل ۴ ساله اقای دکتر می خواهدگوسفندان گله را تماشا نماید پدر ماشینش را کنار میدان پارک نموده وبه سمت گوسفندان بلا صاحب می ایند که ناگهان سگ گله به انها حمله ور شده وطفل معصوم را زخمی میکند سرت را درد نیاورم ساعتی از شب گذشته بود که با سر و صدای سگها درب منزلم را که رو به همان خیابان ابو ریحان اسمش را در گفتارت اورده بودی باز کردم وحشت تمام وجودم را گرفت من هم مثل بچه کوچک اقای دکتردر کودکی سگ پایم را گاز گرفته بود از سگها خیلی می ترسم از دو روز قبل زباله ها را نبرده بودند من به ناچار شبها زباله ها را داخل راهرو خانه می گذاشتم تا سگها انها را پاره نکنند از شانس بدم ان شب ذباله ها رایادم رفت بیرون بگذارم که باچنین صحنه ای مواجهه شدم تعداد سگها زیاد بود به ناچار درب را بستم و ان شب برایم خاطره ای تلخ درذهنم ماند من که همواره درد و رنج این مردم شهرم رامیدانم از خداوند می خواهم که خداوند خودش این جامعه را اصلاح کند. اری – شهری که شورا و دیگر مسئولین بافتیش و نماینده به اصطلاح مردمی و بد قولش که در سخنرانی (متینگ انتخاباتیش ) می گفت همه مسئولین را بومی می گذارم در خواب خوش رفته اند.من هم به شما دوست عزیز توصیه می کنم چوب لای چرخ این مسئولین سیاست زده که اختیارشان دست خودشان نیست نگذارید زیرا که می ترسم صدای شکستن این چوبها انها را از خواب بیدار کندو بعداً از جنابعالی ویا نویسنده شاکی شوند زیرا در صدارت و حکومت اقایان خصوصاً غیر بومیها ودوستان شورای شهر انتقاد و…. ممنوع است. ان موقع است که باید گوساله گاو ملا را آب باید داد…..؟!!
با تشکر خدمت گذار مردم شریف رابر
احمد مهدی پوررابری
جناب آقای مهدی پور ضمن تشکر از شما . بنده فقط برداشتی شخصی از این شهر داشتم و همانگونه در یادداشتم آوردم برخلاف اعتقاد بسیاری از همشهریان عزیز مشکل رابر را بافتی و رابری بودن مسولان نمی دانم چراکه در دنیای کنونی مرز بندی جغرافیایی در مدیریت معنی ندارد و هر کس که واقعا شایسته باشد باید کار را به او سپرد. از طرفی من فقط به مسایل عمرانی شهرم اشاره کردم و دوست ندارم عزیزان حق داشتن یک شهر درخور را به پای سیاست بگذارند چراکه بسیاری از شهرهای ایران را می شناسم که سیاسی بودن آن و رجال سیاسیشان قابل مقایسه با شهر ما نیستند ویکی از این مشکلات را ندارند . به نظرم شایسته سالاری باید حاکم شود هرچند در بسیاری از ادارات این مساله را به عینه می توان دید
سپاس دوست عزیز جناب پور عسکری گرامی،
متنتان بسیار زیبا بود و زخمی کهنه بر دل همشهریان که شما به خوبی باز کردید. سخن کوو از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند!
گرچه منطقه ما و اساسا کشور ما از ضعف مدیریت شدیدا رنج میبرد، اما انتقادات و نظرات بجا همواره میتواند راه گشای مدیرانی باشد که چشم بینا و گوش شنوا دارند. قطعا اگر انتقادات و به تابع آن پیگیریها تداوم یابد، شاهد تغیرات مناسب خواهیم بود.
متاسفانه سیاست بر تمامی امور شهر و کشور چنبره انداخته و به جای کمک به پیشرفت، مانعی اساسی در آبادانی آن سرزمین شده است! امید است که در سایه افراد آگاه و دلسوز همچون شما شاهد آینده ای زیبا در سرزمین مادری باشیم!
جناب اقای پور عسکری
سلام علیکم
من هم با نظر شما زمانی موافقم که در این شهر قحط الرجال نباشدحال به نظر شما در رابر قحط الرجال است !؟ در ثانی در دل این شهر مردانی هستند که از اقایان بهتر و عالی تر کار کند به قول قدما(کو دایه بهتر از مادر) ایا دراین شهر شایسته سالاری حاکم شده است !؟. در ضمن حساب کار شهرداری مصداق این ضرب المثل است ( خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج ) حال بدان سیاست همواره در همه جاها دریچه ای برای پیشرفت بوده است ولی در شهر ما همه چیزش برعکس .از لطف وتوجهی که شما به شهرمان دارید ممنونم.
باسلام خدمت همه کسانیکه اهل انصافند و وجدان بیدارآنها خوب قضاوت میکند آنچه من بعنوان یک رابری که کاری هم به سیاسی کاری ندارم ،مطرح مینمایم نه پاسخ به مرض نامه پورعسکری وبعضی کوتوله های سیاسی دیگری که دردوران حاکمیت باند زر و زور وتزویر دراستان کرمان قبل از دولت نهم ، در قنداغه پستانک به دهان داشتند بلکه تبیین واقعیتهای تلخ ودردناکی است که بر رابر عزیز گذشته است ۱- رابریهای فهیم خوب می دانند و درک میکنند که دردوران حاکمیت اربابان همین کوتوله های سیاسی ،رابرجولانگاه و آوردگاه جنگهای سیاسی بود و چرا از اربابان خود نمی پرسند در طول بیست سال حاکمیتشان کدام آجر را دررابر چیده اند که امروز اینگونه این “بچه ها” را اجیر میکنند تا عقده های آنها را مطرح کنند طبیعی است که پس ازاینکه حق سرزمین خدائی رابر دردورن حاکمیت ارزشها ادا شد و رابر شهرستان شد عمران وآبادانی دراین منطقه شروع شد و قطعا حتی همانهائی هم که هفت ماهه بدنیا آمده اند انتظار ندارند پروژه هائیکه عرف اجرائی آنها۴ تا ۵ سال می باشد یکی دوساله تمام شوند و به بهره برداری برسند آری این درتاریخ رابر ودر حافظه تاریخی رابریها ثبت شده است که در دوران مدیریت اصولگرایان رابر شهرستان شد و الحمدلله در کوتاه ترین زمان ممکن بسیاری وبلکه تمامی آرزوهای تاریخی ورویاهای رابریها عملیاتی واجرائی شده است{تاکورشود هرآنکه نتواند دید} بله برای حل مشکل ترافیک وتصادفات کامیونها در تنها خیابان رابر، کمربندی۸ میلیاردتومانی شهر رابر دو سال است که درحال ساخت می باشد میدونی خیلی از شهرهای بزرگ استان هنوز کمربندی ندارند ، برای حل مشکل اساسی بهداشت ودرمان رابر بیمارستانی باآن عظمت داره ساخته میشه با ۶ میلیاردتومان بودجه و سرعت زیاد، یادتونه که دردوران ۲۰ ساله حاکمیت باند مرعشی دراستان ورابر حتی یه آمبولانس هم نداشتیم آوازه آمبولانس قراضه درمانگاه رابر که ازگداراسکر بالا نمیرفت یادتون هست اما الان سه آمبولانس ۲۵۰میلیون تومانی درهمین درمانگاه رابر البته یکیش در مرکز بخش هنزا سرویس دهی میکنند، میدونی همان ستونهای برافراشته مجتمع فرهنگی که بنظرت هم نمیاد پروژه مجتمع بزرگ فرهنگی هنری بااعتبار ۲/۵ میلیارد تومانه که طبق قراردادبایستی پیمانکارش که رابری هم هست دوساله بسازش و مثل این پروژه در شهرستانهای ۵۰ ساله استان هم نداریم وتصویب احداث آن تو رابر بواسطه تلاشها وزیرکی مسئولین رابره ؟ میدونی تو استان ۲۳ شهرستان داریم که ۱۴ تاشون تو ده سال اخیر شهرستان شده اند ولی اولین مجتمع اداری استان در رابر داره ساخته میشه، فضاهای ورزشی رابر را که میشناسی ؟ ۲ سالن سالها قبل ساخته شده ، اما توهمین سه سال علاوه بر بهره برداری زمین چمن مصنوعی ۵ سالن در شهر وروستاها شروع شده که برخی تمام شده وبه بهره برداری رسیده و بقیه هم درحال ساخت هستند، گنجان رفتی ببینی چه خبرشده ؟ اگه ندیده ای توصیه میکنم زودتر برو یه عکس یادگاری کناریادمان شهدا بگیر بعد نظرت خیلی عوض میشه ، میدونی تو روستای قنات ملک بااونهمه آوازه و … امسال طرح هادی اجرا کردند وخیابون و کوچه هاشو آسفالت کرده اند ناسلامتی نماینده دولت خاتمی وبخشدار دوره اصلاحات هم بچه اونجاست و…………………… ۲- درارتباط با مسائل شهرداری و خیابانهای شهر من تقریبا با آقای پورعسکری هم عقیده ام من هم جزو معترضین به عملکرد شهرداری ۵۰ساله رابر بخصوص طی سالهای اخیر هستم که عقلا میدانند شهرداران منتخب شوراها وشوراها منتخب مردم هستندو خودکرده را تدبیرنیست ولی متاسفانه بایستی اذعان کرد شوراها وبویژه شورای سوم در شهر رابر بدلایل متعدد ناموفق عمل کرده اند که آنهم بنظراینجانب علت اصلی آن غیرتخصصی بودن انتخاب اعضا و طایفه وقبیله ای انتخاب شدن ایشان میباشد وقتی اعضا شورا دریک شهری که صدها تحصیلکرده دارد همگی تحصیلات درحددیپلم و یا لیسانس غیرمرتبط باشند وهیچگونه تخصصی درزمینه عمران شهری و شهرسازی نداشته باشند بیش ازاین انتظاری نیست ضمن اینکه مدرک مستند داریم دررابطه با برخی از اعضا شورا شهر رابردر دوره های قبل که از موقعیت شورابودن سوء استفاده کرده و زمین بیمارستان را بصورت اجاره تصرف نموده وقصد تملک آنرا داشت وبدین منظور موقع تصویب بیمارستان رابر بااستفاده از ارتباط کاری خود به معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان مراجعه نموده وبرای اینکه مالکیتش برزمین بیمارستان با مشکل مواجه نشود پیشنهاد واصرار مینموده که رابر بدلیل نزدیکی به بیمارستان بافت نیاز به ساخت بیمارستان نداره { اگه لازم شد مدارک مستندش را تقدیم میکنم تا اسکن کنید وبر روی ساست رابر بگذارید} متاسفانه امروز همین فرد سوخته عقده ای درآستانه انتخابات مثل مار از سوراخ بیرون آمده و نیش میزند که در همین جا بهش هشدار میدهم مواظب رفتارهاو سم پاشیهاش باشه وگرنه “مامنتظریم تا محرم گردد هنگامه امتحان میسر گردد ما میدانیم وتیغ وحلقوم شما یک مو زسر علی اگر کم گردد { سوابق توهینهای این مرده متعفن سیاسی نوکر فتنه گران نسبت به ولایت را داریم } درپایان آقای مهندس پارسائی ازشما بعنوان یک جوان سالم وخوش فکر انتظار دارم با رعایت انصاف ،مطالب فوق که حرف دل دلسوخته های رابر است بدون کم وکاست درج نمائید وخدای ناکرده ،فقط شیپورچی مرده های سیاسی اصلاح طلب نباشید که به صلاحتان نیست وگرنه برای روشنگری وپاسخ به اتهامات ازطرق دیگر میرویم آنوقت هرچه آمد خوش آمدووووووووووو
اقای امیرحسین عزیز در این سالهایی شما اظهار دارین سر تا سر کشور پیشرفت کرد که به نظر من رابر در برابر میانگین پیشرفتش خیلی نادر بوده (مثلا مسکن مهر رابر چی شد چند تا خونه در رابر ساخته شد).در ان دوران همه کشور اباد می شد . اما رابر چپاول می شد . در ضمن از سال ۱۳۷۶تا ۱۳۸۵ پیشرفت رابر در حد صفر بود هیچ تغییری در رابر نشد به غیر از اینکه بافت شهر ۸ سال پیرتر شد
دوست گرامی جناب امیر حسین،
سخنان شما به نحوی نوشته شده است که من در انتها داشتم فکر میکردم رابر از لندن و لوس انجلس هم بیشتر پیشرفت کرده و آباد شده است!!دوست گرامی شما که صحبتهای انتهایی تان نشانگر استبداد و تعصب و دیکتاتوری درونی شماست، خوب است به نکات مختلفی راجع به موارد فوق دقت داشته باشید! فکر نکنم کسی ادعا کرده باشد که رابر در دوره اصلاح طلبان خوب بوده و بعد از آن بد، همواره این منطقه همچون سایر مناطق کشور دچار عقب افتادگی و سو مدیریت شدیدی بوده و هست! شما ظاهراً با توجه با وابستگی که به سیستم حاکم, سعی دارید مسائل را به گروه خاص و سیستم مشخص ارتباط دهید! اینکه در دوره احمدینژاد که ایران بیشرین درآمد تاریخ خود رو داشته است تعدادی طرح نصفه و نیمه راه اندازی شده است در مقایسه با آنچه که باید انجام میشد هیچ است! دولتهای قبلی از خامنهای تا خاتمی هم هیچ کار درخوری نکردند! البته شما شاید حق داشته باشید که اینجور فکر کنید چون اساسا جای آباد و پیشرفته ندیده اید! در بخش دوم صحبتم قسمتی از جمله شما را که بسیار ناپسند، شرم آور و توهین الود است و نشان دهنده خوی درونی شماست اینجا میآورم: <>! شما آیا میدونید که همین تهدید در هرجای دنیا که ذرهای قانون داشته باشد ( مملکت ما متاسفانه قانون ندارد) چه جرم سنگینی دارد؟ شما به سادگی تهدید به قتل و کشتار میکنید که ظاهراً خوی درونی شماست خوب است که ابتدا فرهنگ صحبت را یاد بگیرید! یک کشور بیجهت عقب مانده و جهان سوم نمیشود! امید که یاد بگیرید بجای تهدید و نیز توصیه به دگران که نظرات شما رو پیروی و دنبال کنند، یاد بگیرید که به آزادی بیان دگران و به سایر تفکرات احترام بگذارید و از اندیشه و استدلال بجای تهدید بهرمند شوید!
در جواب اقای امیرحسین
خدمت حضرتعالی عرض سلام وخسته نباشید دارم از تهمت های ناروای جنابعالی نه تنها ناراحت نشدم بلکه قضاوت دوستان وانان که تدبیر درستی دارنداینچنین نیست فقط به شما اولاً توصیه می کنم اینها را بدانید:
اولاً- بنده جانباز ورزمنده دوران جنگ تحمیلی می باشم واین وصله های بی شرمانه ای که گفته اید به ما نمی چسبد. ثانیاً اینجا از افرادی اسم برده ایدکه این افراد ما را در لیست خود راه نمی دهند که جنابعالی ازحاکمیت شان نام برده ای ثالثاً بنده در شورای اسلامی شهر بصورت مستقل رای اورده ام و وامدار هیچ گروه (اصلاحات .اصولگرای)نیستم اگر بنده حقیر از کم کاری مسئولین انتقاد کرده ام خودشان از شما بیشتر زبان در کام دارند من حوصله بحث با فرد بی زبانی چون شما را ندارم زیرا با چشمی بسته و عقلی کوتاه حکم می کنید .
علی (ع) می فرماید: و اذا حکمتم بین الناس ان تحکمو بالعدل.
هنگامی که در بین مردم قضاوت ( حکم) می کنید با عدالت حکم کنید.
شما نوشته اید مدارکی دارید مستنداتی دارید اگر مرد هستید وراست می گویید ارائه دهید واین راهم بدان اقای پور عسکری مردی شریف بزرگوار و فهمیده ی هستند واین را میدانم که ایشان هرگز کاری به سیاست ندارند شما برداشت بسیاربدی از موضوع کرده اید فقط این را بدان شما که او را قنداقه پستانک خوانده ای بدان بزرگی به عقل است نه به سن واز طرفی ما را یا هر کسی را که قد کوتا خوانده ای بدان من قدم دست خدایم بوده ولی شما هم اگر ادعا می کنید قدی بلند دارید امیدوارم خداوند به همان اندازه به شما عقل عنایت می کرد که چشم بسته کور کورانه مطلبی نمی نوشتید وان را سیاسی نمی کردید واین را هم بدان ولایت فقیه ستون ارزشمند واستمرار دهنده راه اولیاست . خداوند از سر تقصیرتان بگذرد من تو را به او می سپارم که احکم الحاکمین است. این را خوب می دانم همه مردم مومن و ولایت مدار رابر با درایت ودیدی عمیق همه مسائل را می بینند و خوب می دانند که کار می کند چه کسی کار نمی کند ومی دانند این شورایی که شما هم خداوند به وجدانتان داد که از ان انتقاد کنید دست پرورده خودتان است که از دل و جان ازش حمایت می کردید و روی کار آورده از ما بهترون ( غیر رابری ها ) بود . و این را بدان از نظر قانون فرماندار باید بر تصمیمات شورا و مصوبات ان نظارت کند و عدم نظارت بر مصوبات نتیجه این شده است که می بینید.و توصیه اخر من به شما این است بروید کتاب های قانون را بخوانید یا اگر درک درست فهمیدن را ندارید از ادم های باسوادی که قانون را می فهمند سوال کنید .خداوند شما و همینطور همه را به راه راست هدایت فرماید……. در ضمن از اقایانی که ازشان حمایت می کنی سوُال نمائید از روزی که جمال منورشان را بر صدارت رابر دیده اید کدام اداره را آورده اند که راه مردم از شهر محبوبشان بافت کوتاه شود .
والله احسن الحاکمین
من تعجب میکنم که آقای پارسایی سخنان هر آدم جنایتکار و قاتل که چاقو بر حلقوم دیگران شعار معمول زندگیش است را اجازه انتشار در اینجا میدهد! این نه تنها گسترش توحّش اسلام رادیکال و طالبانی است، بلکه تاثیر روانی منفی بر اندیشههای انسانی خوانندگان اتاق دارد! تقاضا میکنم آقای پارسایی گرامی اسم و فامیل این فرد را در روم بگذارند که این گونه افراد رسوا شده و متوجه عمل زشت خویش و تفکرات پلید و ضّد انسانی خود شوند!
amirhosein , age midoonestam ki hatsy, khodam kher kher sareto miboridam !
جایی که قلعه گنج با ۲۰۰۰ نفر جمعیت شهرستان شده، برای رابر این کار بدیهی بود! ضمن اینکه بنای همین کار هم دستکم ۱۰-۱۵ساله پیش گذشته شد نه در این دوره! نکته بعد که شما جناب امیر حسین هیچ آگاهی ندارید این است که وقتی جایی شهرستان میشود امکانات بیشتری برای آنجا فرستاده میشود که بتوانید خاصیت شهرستان شدنش را داشته باشد! من بر خلاف نظرتان هیچ کار خاص آنچنان شاخصی در این دوره نمیبینم جز اینکه شما با هیاهو که مشخصه افراد مثل شماست سعی در تغییر واقعیت دارید!
با سلام خدمت دوستان
این چیزی که همه ی ما شاهد آن بوده ایم رکود شهر رابر بوده است, دوستان ما امیرحسین و rabour.134850@yahoo.com متاسفانه همه چیز را به سیاست و تهمت و چه چه می چسبانید. کاش میدانستیم سیاست یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باباجان برید شهرهای دیگه را نگاه کنید چی بودند چی شدند، متاسفانه سه فاکتور در رابر تا به حال جهت پیشرفت نیست:۱- بی خیالی و بی تفاوتی مردم۲- عدم دلسوزی مسئولین ۳-عدم کاردانی و خبرگی مسئولین شهری
من خودم که از سیاسی بازی ادوار گذشته در رابر رنجها و خواریهای زیادی در این سالها کشیده ام , اجر عاملان به خدا
جوانان عزیز متاسفانه نسلهای قبل اسیر کج فهمی های سیاسی بی خود و پوچ شدند و حاصل کارشان محروم شدن خودشان و فرزندانشان از امکانات و پیشرفت بوده است.
نسل ما دیگر نباید بذاره که این کار تکرار بشه که فرزندان ما در آینده به حال ما دچار بشن
دوستان شمشیر هایتان را غلاف کنید و لطفا از امام علی ( ع ) و دیگر معصومین هم خرج نکنید و خود را شیعه آنان بدانیدشما نه تنها شیعه نیستید بلکه رابری هم نیستید شیعه تهمت نمیزند تمسخر نمی کند و شمشیر در غلافش را به رخ دیگران نمی کشد جای بسی خجالت که در شهر ما چنین بچه بازی های سیاست زده ای بعد از این همه سال بزرگ نشدند به جای کمک و یاری دادن در توسعه شهر ژست رابری را در میآورند. اگر کسی می گوید خیابان اصلی شهر ویا ورودی شهر چه وضعیتی دارد بازی سیاسی است ؟؟؟؟ هر گروه سیاسی مدعی انجام کاری در این شهر است و قضاوت در این مورد بر عهده مردم این شهر است و یک شخص نمی تواند از طرف دیگران …
دوستان اگر رابری هستید؟ در مسیر توسعه شهرتان همکاری کنید نه گردن کشی و ژست های سیاسی گرفتن
آقای پور عسکری هر آنچه رانوشته بودید حرف دل همه رابری هاست و به حق نوشته شده بود دست مریضا برادر شاید مسئولین به خود تکانی دهند و بیدار شوند حق این مردم بیشتر از این حرفهاست . دوستان مسئول از شرافت ونجابت این مردم در کوتاهی کردن سوئ استفاده نکنید این میز و صندلی به ظاهر قدرت می آید و می رود اما قیامت .. . البته کسانی دلسوز هم هستند هر چند کم اما دیده می شود
امیرحسین خان که نام مستئارت می نویسی
از شهرستان شدن رابر گفته اید خوب است بدانی: خداوند پدر و مادر همه کسانی را که در شهرستان شدن رابر سهمی داشتندبیامرزد خصوصاً آقایان ( حاج صیامک صولت زاده،حاج احمد مهدی پور،حاج داوود خواجه حسنی، حاج سید امین باقرزاده،حاج سیدعباس حسینی ، حاج علیجان سلیمانی بخشدار سابق ، یحیی شمس الدینی )که با تلاش بی وقفه سنگ و زیر بنای شهرستان شدن رابر را گذاشتندو با دعوت از مسئولین استان وحوزه تقسیمات کشوری زیر بنایش را گذاشتند . در شورای شهر رابر جلسه ای با حضور مدعوین بر گذار شد یادم نمی رود در این جلسه اقای پیش بین نماینده اصولگرایان بنای مخالفت را گذاشتند و صورت جلسه را امضاء نکردند وگرنه با یک امضاء حاج احمد اقای پیش بین رابر چندین سال جلوتر می بایست شهرستان می شد لازم به ذکر است بعد از حضور اقای مهندس بختیاری مجدداً پرونده شهرستان شدن رابر توسط شورای اسلامی و شهردار ( دوره دوم ) و امضاء وموافقت نماینده وقت مردم در مجلس شورای اسلامی ( بختیاری) و استان دار محترم کرمان و… به حوزه تقسیمات کشوری و سپس به هیئت دولت ارجاع شد اینجاست ( که مادر دلسوزتر از دایه ) به عینیت آمد !؟ حضور به موقع و سفارشات سردار پر افتخار رابر وجهان اسلام ( حاج قاسم سلیمانی ) مستدام باد درجات و سلامت باد روح و روانشبا کمکها و سفارشات ایشان رابر شهرستان شد واین نظر لطف خدا وعنایت شهداء جانبازان و رزمندگان این مرز وبوم بود خواهشمندم شهرستان شدن رابر را به دیگران نسبت ندهید در ثانی محبت دیگران ( زحمات و دوندگیهای دیگران را به جناح خاص ) که هیچ کاری برای این شهر نکرده اند نسبت ندهید فقط اینرا می دانم کمر بندی ، بیمارستان ، جاده رابر به کرمان ،برگشت دادن معدن درآلو که اقای پیش بین دو دستی انرا تقدیم بردسیری ها کرده بود و ……. همگی کار اقای مهندس بختیاری بوده اند تا حتی مهندس بختیاری در زمانیکه مدیرکل راه و ترابری استان بودند با همکاری شهردار و شورای اسلامی شهر ( دوره دوم ) ورودی و خروجی شهر رابر ازاد و جدول گذاری و اسفالت گردید … در ضمن به شهرستان هایی که بعد از رابر شهرستان شده اند سفر کنید می بینید خیلی از اداره ها را دارند ما نداریم برای کار پزشکی قانونی یا کارهای یک سند منزل و….. باید مسافت بافت رابر را بپیماییم .اینها را می نویسیم تا شاید مسئولین یک ذره بجنبند و تلاش بیشتری کنند مگر ما با مسئولین خدای ناکرده پدر کشتگی داریم مسئولین بر امده از بطن جامعه اند باید انتقاد پذیر باشند. نه اینکه به منتقدین برچسب سیاسی ، تهمت ، افترا ، تهدید به قتل و ….. را وارد کنند این همه افتراهایی که به این فرد ( فردی است دلسوز این مردم ومتعهد وفا دار به انقلاب و ارمانها و اسلامیت آن و رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی و سرباز ولایت خدماتش در کرمانزبانزد خاص و عام است) زدید خدا از سر تقصیر شما در گذرد واقعاً شما عجب انسانهایی هستید.!!!؟ . در ضمن از سایت اداری گفته بودید بله راه را کج نروید زمین های نزدیکی سایت را چه کسانی خریده اند که زمین ۲_۳ میلیاردی را دادید در ازای ان یک سوم قیمتش زمین نگرفتید این معامله به خریداران و مالکان زمین های اطراف سایت سود داشت یا ….؟؟ می نویسید از زمین اورژانس رابر که روزی کارمندان اورژانس از ترس مارها درب را می بستند نزدیک به هشت میلیون تومان بیچاره خرج کرده ایا حق بچه های او بر بیت المال هلال است همیشه خدا را مد نظرتان قرار دهید از نظر شما هر کس از حقش دفاع کرد یا محارب است یا مخالف !!! آن هم چیزهایی نوشته اید که هیچ انسان ازاده ای نمی گوید امام حسین (ع) می فرماید : اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید این را بدان حق دادنی نیست حق گرفتنی است من از طرف او می گویم اقای مهدی پور کسی نیست که بگذارد علیه او افترا ببندند و یا بگذارد حقش را پایمال کنند هر چند ایشان ادم با گذشت و درویش مسلکی هستند .خداوند پشت و پناهش باد.تا حکومت دوستانتان که از انها حمایت می کنید جند ماهی تا انتخابات نمانده ببینیداختلاس های هزاران میلیاردی ثمره کدام دولت هست ؟؟؟؟! ( ان الله یحب مع الصابرین) سفارشمان به اقای مهدی پور این است این چند صباح را دندان روی جگر بگذارد البته خداوند با صابران است.
آقای پورعسکری : سیاسی بودن مطلب شما ازدور داد میزنه ، چرا فقط سیاه نمائی ویک جمله نگاه مثبت در نوشته هایتان آنهم بااینهمه خدمات نظام و پروژه های مهم وزیربنائی دولت تو رابر دیده نمیشه ؟ مطمئن باش اشتباهی شناختی ، ممکنه جوابیه من غلط انداز باشه ، چون من از رابطه های افراد با مسئولین تا حدودی خبر دارم وهمین چندروز پیش شما رو تو …. دیدم ولی اطمینان دارم در شناخت من به اشتباه افتاده ای ،ضمنا اینهمه از داغونی شهر وخیابونهاش نوشته ای و گناه را به گردن مسئولین غیربومی انداخته ای !!!! جواب س من را بعنوان همشهری ات بده تا قانع شوم واز همین فردا باتو علیه مسئولین غیربومی قیام کنیم ” آیاشهرداران رابر در طول تاریخ ۵۰ساله شهرداری رابر بومی نبوده اند؟ !!!!!!!! و درآخر ایمیلت را به این آدرس بفرست mehdipoor19@gmail.com متشکرم
باسلام به همه عزیزانم که در مناظره های سایت رابرشرکت نموده اند عرض میکنم بزرگواران کمی آهسته تر ، در هیچ جای این استان واین مملکت دعوای سیاسی به اندازه شهر شما دیده نمیشود من هم استانی شما هستم یادم هست سالها قبل هیچ مسئولی انگیزه نداشت به بافت اون زمان که رابر و ارزوئیه هم جزوش بودند بیاد وکاری انجام بده ، این دعواها وجنجالهای بی فایده موجب مهاجرت وترک وطن خیلی از فرزندان مدیر توانمند و تحصیلکرده شهر شما شده است و درحال حاضر در مناطق دیگر پرتوان در حال کار هستند ، بایستی قدردان وشکرگزار نعمتهای خدا و خدمات نظام اسلامی باشیم ، چرا نسبت به مسئولین منطقه تان کم لطفی میکنید ؟! خداوکیلی فکر میکنید مسئولیت یه تاجه که برسر این عزیزان گذاشته اند ؟! خدا را گواه میگیرم چون حقیر مسئول بوده وهستم مسئولیت جز یک بارسنگین وظیفه و کار آنهم باکمترین مزایا چیز دیگری نیست و الحمدلله مسئولین ما تکلیفی این امانت را پذیرفته اند والا حداقل در مورد دو نفر از مسئولین عزیز دیار شما که اسم آورده اید من شناخت دارم هردو این بزرگواران هیات علمی دانشگاه هستند شما رو بخدا بروید حکم حقوقی فرماندارتان را ملاحظه بفرمائید ومقایسه نمائید با هم طرازهایش در دانشگاه ، بعد حجم زحمات ومسئولیت سنگین وطاقت فرسائی که بردوش ایشان گذاشته شده است را ببینید {من لم یشکرالمخلوق لم یشکر الخالق } وضمن عذرخواهی وپوزش ازمحضرشریف همه شما عزیزان استفاده ازادبیات بومی وغیربومی جالب نیست اینها حرفهای عهد دقیانوسه ، امروز شایسته سالاری و توانمندی ودانستن فن مدیریت واداره جامعه شرطه،و اینجانب با اطلاع دقیقی که از گذشته تا به امروز رابر دارم مسئولین حال حاضر این منطقه بینی وبین الله فهیم ، کاردان ودلسوز هستند وبسیار مردمدارند بارها اززبان دوستان رابریم شنیده ام که رابرامروز درمقایسه با گذشته جوی بسیار آرام و مهربانانه دارد و روز بروز درحال پیشرفت است اگرچه از زحمات گذشتگان نیز بایدتقدیر کرد وکلام الآخر اینکه بزرگواران “شکرنعمت نعمتت افزون کند کفرنعمت ازکفت بیرون کند ” پیروز باشید
سخنگوی قوه قضاییه در خصوص دستگیری اراذل و اوباش در تهران و برخورد قوه قضاییه با ناامنکنندگان فضای اجتماعی ابراز داشت: خواست مردم و قانون این است که با هر کس امنیت جامعه را مخدوش میکند به شدت برخورد شود .
وی یادآور شد: اراذل و اوباش دستگیر شده در تهران جرایم متفاوتی را مرتکب شدهاند که برخی از آنها سابقهدار بودند و باید برخورد سخت و سنگین با آنها صورت بگیرد، اما برخی دیگر سابقه جرمی را ندارند که با آنها نیز باید به نحو دیگر برخورد میشود .
دادستان کل کشور گفت: برخی از افراد دستگیر شده علاوه بر اینکه سابقه محکومیت دارند، خود دادستانی به عنوان مدعیالعموم وارد شده و در کنار آن برخی از افراد نیز از آنها شکایت کردند که گاه مرتکب ضرب و جرح، سرقت و دیگر جرایم شرارتبار شدهاند که قطعاً دستگاه قضایی مطابق با سابقه کیفری و محکومیت این افراد برخورد جدی با آنها خواهد داشت .
محسنی اژهای عنوان کرد: قطعاً برخورد با افرادی که شاکی خصوصی نیز دارند و جرایم متعددی را مرتکب شدهاند سختتر و سنگینتر از دیگر اراذل و اوباشی خواهد بود که برای اولین بار در دام عدالت و قانون گرفتار آمدهاند .
وی با اعلام اینکه هر کس امنیت جامعه را مخدوش کند برخورد جدی با وی صورت میگیرد، افزود: ما از تلاش نیروی انتظامی قدردانی میکنیم که با خواست مردم و طبق قانون اقدام به جمعآوری اراذل و اوباش کرده و یقین داریم که آنها در چنگال عدالت گرفتار شده و عقوبت سختی میشوند.
هاج آقا امیر حسین شما ظاهراً اینترنت و مکان گفتگو را با میدان ارگ کرمان اشتباه گرفتهاید که قصد چاقو کشی، گردن زنی و در انتها هم قیام دارید! هیچ وقت با خود فکر کردهاید این همه افکار تهاجمی و درنده خویی ممکن است به لحاظ روان شناسی غیر طبیعی بوده و نشان دهنده مشکلی در ذات شما باشد!؟ اگر حامیان این انقلاب امسال شما باشند بعید میدانم عمر این انقلاب به ۵ سال برسد! امید که به تفکرات خود بیندیشید و از این همه آدم که در این صفحه علیه شما صحبت کردن درس بگیرید و به خود آیید! با احترام!
امید که آقای پارسایی عزیز این مطلب رو بذارند!
امیدوارم آقای اژهای این اراذل و اوباش اینترنتی را هم که در اینتر قمه کشی و تهدید و ارعاب میکنن رو بیاد جمع کنه بندازه زندون!
آقای حسین از دید امسال شما صحبت در مورد هرچیزی مثلا راه، آب، برق، کوه، ماشین، دانشگاه، ورزش، تلویزیون، کفشهای میرزا نوروز … همه سیاسی است! تنها چیزی که ممکن است از دید شما سیاسی محسوب نشود سکوت و خفقان مردم در جامعه ایران است! نکته دگر اینکه سیاست در لغت به معنی راه و روشی است که برای مدیریت مناسب استفاده میشود. اساسا سیاست بسیار کلمه و مفهوم مثبتی است که نشانگر خط مشی یک گروه در جهت پیشرفت و موفقیت است! وجود افرادی نظیر شما در ایران که سیاست را به سیاسی کاری تبدیل کرده و با اقدام به توهین،تهدید، تهمت، پرونده سازی، قتل و این قبیل سیاسی کاریها ضربات جبران ناپذیری به جامعه ایران وارد کرده و نه تنها مردم را از دموکراسی و آزادی بیان دور کرده بلکه کشور را به قهقرای نابودی و انزوای جهانی کشنده است! متاسفانه به دلیل نبود همان آزادی بیانی که اشاره شد اینجا امکان بیان خیلی صحبتها در مورد شما و امثال شما وجود ندارد وگرنه خیلی مسائل متفاوتی قابل بیان بود! امیدوارم آقای پارسایی صحبتهای اینجانب را نیز منتشر کنند که گامی باشد در جهت اطلاع رسانی به ناا آگاهان!
سید محمد عزیز ، از جمله پایانی شما :
اینگونه برداشت می کنم که شما فکر می کنید بنده سلیقه ای برخورد می کنم و هرچه به مزاجم خوش نیاید رو فیلتر می کنم؟
اشتباه می کنین دوست من !!
با سلام و آرزوی نیک روزی برای تک تک شما دوستان گرامی .
لازم است مراتب تشکر خودم رو از دوست خوبم جناب پورعسکری عزیز و نیز تک تک همشهری هایی که دیدگاه های موافق یا مخالف خود با نوشته ایشون رو بیان کردن اعلام کنم .
بر کسی پوشیده نیست جهت گیری فکری همه ما ، چه موافق و چه مخالف ، پیشرفت شهرمان است . طبیعیست افراد با اندیشه های متفاوت راه های متفاوتی برای این پیشرفت انتخاب می کنند.گاهی راهی که از نظر شخصی شهر را به کمال می رساند ، از نظر شخص دیگر سقوط را در پی خواهد داشت.
من شخصا به واسطه نقشی که در اداره این مکان دارم قصد اظهار نظر و جبهه گیری ندارم .اما مطمئنا حرف برای گفتن زیاد است …
در مورد نظرات این پست و کلا دیدگاه هایی که در این سایت مطرح می شود ، ما در حال حاضر چیزی حدود ۵۰ دیدگاه تایید نشده در سایت داریم که فقط برای خودمان قابل روئیت است . حرف هایی که گاها به جا و منطقی زده شده و سازنده بودند . اما به واسطه یک کلمه ، یک جمله یا یک پاراگراف نتونستیم اونها رو برای نمایش عمومی تایید کنیم.
بنده اگر اجازه انتشار دیدگاه های مورد دار رو نمیدم به مفهوم “جیره خور” بودنم و یا در پی داشتن سود مالی برای من نیست . هر شخص یا ارگانی که ادعا داره ریالی از هزینه های این سایت رو به من پرداخت می کنه همینجا اطلاع رسانی کنه !!!
دوست عزیزم البرز ، اندیشه والای شما رو در ارائه انتقاداتتون ستایش می کنم .مطمئنم شما سنگینی مسئولیت بنده رو درک می کنین و متوجه هستین اگر شخصی به نام “البرز” در این سایت انتقاد شدید الحن به مسئولی ارسال کنه و شخص دیگر به نام “ابراهیم پارسایی” اجازه انتشار عمومی به این دیدگاه رو بده ، هرگز آسیبی متوجه “البرز” نخواهد شد . اما آنچه در نهایت می ماند گریبان گیری از شخص حقیقی “ابراهیم پارسایی” خواهد بود و در اولین گام هم قبل از برخورد حقوقی با بنده ، با این سایت بی نوای رابر برخورد خواهد شد .
تعطیلی کامل سایت رابر کمترین پیامدیست که به دنبال انتشار نظرات بدون بررسی گریبانگیر جامعه اینترنتی رابر می شود . البرز عزیز آیا شما این را می خواهید ؟!!!
به اسم الله نه به اسم تو که انتظار داری از بالا بر سرما نگاه کنی
با سلام خدمت همشهریان عزیزم از کسانی گرفته که به من لطف دارن تا کسانی که هفت ماهه خطابم کردن که ایمان دارم صحبت ها و تهمت های آنها از روی دلسوزی است و طبیعی می باشد که در برخی مواقع دلسوزی بیش از حد به دفاع کورکورانه تبدیل شود. یادداشتم با عنوان”رابر، شهری در امتداد یک خیابان” برگرفته از مطلبی بود که سال گذشته در هفته نامه همراه کرمان و پیرامون آن شهر نوشتم البته با عنوان” سفری درکرمان از فرودگاه تا مشتاق” (کسانی که تمایل دارند می توانند آنرا در وبلاگ شخصیم بخوانندhttp://pouraskri.mihanblog.com/) دوستان گرامی فارغ از هر دیدگاه و مسلکی اگز پای صحبت هر کدام از همشهریانمان بنشینیم همگی بر این باور می باشند که رابر فعلی شایسته نام آن نمی باشد و کار نداریم که چه کسی مقصر بوده و است چراکه بهترین قاضی وجدان انسان است. در ابتدا باید عرض کنم که خوشحالم از این جهت که این حساسیت دوستان نشان می دهد رابر برای آنها مهم است. در ثانی خدا رو شاهد میگیرم که وقتی از طریق یکی از دوستان دیشب باخبر شدم دوستی با نام امیرحسین مرا مورد لطف خود قرار داده است نه تنها ناراحت نشدم بلکه کلی به قول معروف ذوق زدم که مخالفی دارم و به تعبیر یکی از بزرگان که نام بردن نامش مصداق جرم می باشد “زنده باد مخالف من”. اصلا قصد این را نداشتم وارد این بحث ها شوم ولی با توجه به تلفن ها و پیام هایی که از سر دلسوزی بود لازم دیدم چند نکته را گوش زد کنم. ۱- نمیدانم دوستان عزیز کجای مطلبم از شخص یا گروهی برده شده است که بوی سیاست می دهد؟! ۲- عزیزان اگر به خود زحمت داده باشید یک بار مطلب را با دقت خوانده باشید تاکید کردم در دنیای کنونی مرز بندی جغرافیایی معنی ندارد که مسولان از کدام شهر باشند هدف صرفا خدمت است ۳- امام علی(ع) می فرمایند از سردارانم می خواهم که حکومت من را نقد کنند پس کجای یک نقد عادی جرم می باشد۴- همانگونه گفتم اگر روزی برسد که همه مرا تشویق کنند باید به خود بیایم که یک جای کارم ایراد دارد ولی شایسته بود آن دوست یا دوستان عزیز از این فضا استفاده می کردند حرف خود را بدون گروکشی می زدند و قضاوت را به دیگران میسپردند. دوستان گرامی به نظرم به جای این بحث ها بیاییم یاد بگیریم در کنار هم زندگی کردن را و آستانه تحمل خود را بالا ببریم که اعتقاد دارم تنها در این صورت است که می توانیم شهری شایسته باشیم.خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند
چرا فقط سیاه نمائی ویک جمله نگاه مثبت در نوشته هایتان آنهم بااینهمه خدمات نظام و پروژه های مهم وزیربنائی تو رابر ، دیده نمیشه ؟ چرا بوضوح حلال مشکلات شهری را شهرداری وشورا معرفی نکردید؟ ونرفتید ازشون سوال کنی؟ چرا فقط مخالفان اصولگرائی برای نوشته هات به به وچه چه گفته اند؟ همونهائیکه هنوز خوابند و حضور حداکثری و بی سابقه و اتحاد مردمرابردرانتخاب نماینده اصولگرا اونها رو بیدار نکرده وهنوز از مهندس … بعنوان ناجی وحلال مشکلات رابر نام می برند ، بهشون بگو پنبه ها رو ازگوشاشون دربیارند مردم جواب این حرفها رو اسفند ۹۰ دادند تمام اصلاحات با اعوان وانصارش در ادوار مختلف وکاندیداهاش حتی فریب خورده های رقیبشون را هم بسیج کردند اما همش شد ۲۰۰۰ رای درمقابل ۱۶۵۰۰ رای جریان اصولگرائی ، راستی از کدوم مردم دم میزنند ؟ مردمی که اون جواب دندان شکن را بهشون داد و خواهند داد؟
جناب پارسایی من به درستی کار شما اطمینان دارم. منظورم همان محدودیتهای سیستم حاکم است که اجازه بیان و پخش هیچ حرفی را نمیدهد و ما میدانیم شما و بسیاری از وب لاگ نویسان محدودیت خاص خود را دارید! اساسا در هر جای دنیا اگر یک سیستم پشتوانه مردمی و مشروعیت داشته باشد، نه تنها عبایی از آزادی بیان ندارد بلکه از آن در جهت ارتقای بهروری کشور استفاده میکند!
جناب پارسایی من به درستی کار شما اطمینان دارم. منظورم همان محدودیتهای سیستم حاکم است که اجازه بیان و پخش هیچ حرفی را نمیدهد و ما میدانیم شما و بسیاری از وب لاگ نویسان محدودیت خاص خود را دارید! اساسا در هر جای دنیا اگر یک سیستم پشتوانه مردمی و مشروعیت داشته باشد، نه تنها عبایی از آزادی بیان ندارد بلکه از آن در جهت ارتقای بهروری کشور استفاده میکند!
امید که جناب پارسایی عزیز این مطلب را نیز پخش کنند! با تشکر!
من اساسا فکر میکنم این آقای امیر حسین یه فرد منافقه که اومده عمداً اینجا بین رابریها تفرقه بندازه و آشوب ایجاد کنه! وگرنه کدوم آدم نرمال این نوع طرز تفکر رو داره و این کلمات رو استفاده میکنه!؟ جالبه این همه بش تذکر دادن رفتارشو، بازم همون حرفا رو میزانه انگار به در گفتی! جواب هیچکدوم از افراد رو هم نداده! خودش رو هم جرات نداره معرفی کنه! مهدیپورها هم تا آنجا که من میشناسم نه منافق بودهاند نه سر سپرده و وابسته و من مطمئن نیستم حتا ایمیل ایشون واقعی باشه!
ممنون از توجه ادمین و همشهریان گرامی
ظلم و ستم و خفقان هیچ وقت در طولانی مدت پایدار نخواهد بود! اندکی صبر سحر نزدیک است!
من رابری نیستم و از اتفاق سر در آوردم اینجا، کاری هم به این ندارم که مسول کیست و چه اتفاقی افتاده است، اگر دوست دارید کمی حرفهای من رو هم بشنوید.
١- آقای امیر حسین لطفآ یک لیوان آب سرد بنوشید و چند نفس عمیق بکشید، شما خیلی عصبی هستید.
٢- آقای امیرحسین عزیز لطفآ کمی از مرز سیاه و سفید بیرون بیاین و از طبیعت الهام بگیرید که طیف گسترده یی از رنگ ها رو داره وتلاش کنید اجازه بدید در فضای ذهنتون و در دنیای اطرافتون انسان ها با تفکرات و قضاوت های متفاوت کنار هم با هم زندگی کنند و نفس بکشند، شما شمشیر بیرون آوردید و مرتب اعلان جنگ میدهید. چرا انقدر عصبانی هستید!
٣- آقای امیر حسین عزیز لطفآ کمی از مقام خدایی پایین بیاید و یک احتمال اندکی در نظر بگیرید که دارید اشتباه میکنید و ممکن است صباحی چند بعضی اندیشه هاتان تغییر کند، که من از این دست بسیار دیدم، آنوقت شب پیش وجدانتان بابت این همه تهدید و فحاشی شرمنده میشوید.
۴- آقای امیرحسین عزیز اگر تمام تهدید ها و شانتاژ های گفته های شما را بردارم و به استدلال ها یا به حرف های دل شما بخواهم فکر کنم، به نظرم شما یک فاکتور مهم را در استدلال ها و قضاوتتان نادیده گرفتید، آنهم استقبال از روحیه پرسش گری هست. ببینید اینکه عمرانی در منطقه صورت گرفته یا آبادانی حاصل شده بدیهی است، بیت و المال و پول نفت دارد صرف این کار ها میشود و هیچ کس از جیب خودش هزینه نکرده، بابت دوندگی ها و پیگیری ها هم حقوق دریافت میکند و دارند شغلشان را انجام میدهند، هر وقت شما بابت هر حرف الفبایی که معلم کلاس اول فرزندتان به او یاد داد از معلمش قدردانی کردید، انتظار داشته باشد که مردم هم بابت کاری که وظیفه بوده دقت کنید وظیفه بوده قدردانی و پایکوبی کنند. اما همانطور که اگر معلم غیبت و کوتاهی داشت و کم کاری کرد شما فردای آنروز در مدرسه طلب کار ایستادید و اصلان هم نغمه سپاس گذاری در شکوه هاتان ساز نمیکنید انتظار داشته باشد که مردم هم در شکوه هاشان نغمه شکر گذاری ساز نکنند. آقای امیر حسین باز هم تاکید میکنم آنچه مسولین انجام میدهند رحمت ملوکانه نیست وظیفه ای است که بابت ان حقوق میگیرند و لا غیر.
۵- آقای امیر حسین عزیز لطفآ یک لیوان آب سرد بنوشید و بعد فکر کنید که چه جوابی بدهید، کمی از کربلا بیرون بیاید. خطری بیرون در کمین شما نیست، آدم ها امن هستند میشود با آنها گفتگو کرد،
بنام خدایی که در این نزدیکی است .
جناب آقای مهندس پارسایی عزیز با سلام خدمت حضرت عالی و همکاران محترمتان .
امیدوارم همیشه در کار و مسئولیت خطیرتان همواره موفق و پیروز باشید .اینجانب احمد مهدی پور در هر کجا که باشم خود را مدیون رابریها دانسته و خدمت گذار کوچکی برای انها بیش نبوده ام خوب است همه دوستان ،اشنایان ،اهل قلم و کسانیکه با بنده خصومت شخصی دارند وصد البته می دانم آن هم از روی نا اگاهی می باشد.زیرا که همین آقایی که خود را امیر حسین معرفی می نماید کاش ذره ای با خود می اندیشیدند که اینترنت جای توهین نیست . اینترنت جای انتقاد هست (انتقاد سازنده ) صد البته هر انسان آزاده ای که دارای تفکر و تعقل و اندیشه مثبت دارد و روح بلند داشته و زایچه شقاوت نباشد هرگز برای دیگران سنگ اندازی نمی کند و فعل حرام (از نظر شرع ،عرف ،انسانیت و معنویت ) انجام نخواهد داد خوب است همه بدانند هر حرفی یا نظریه ای می دهند پای حرفشان می ایستادند و یا اگر می گویند مستنداتی دارند و آن مستندات را ارائه ندهند این از مردی و انسانیت بدور است کاش همه انسانها آنقدر پیش وجدان خودشان حرفها را ابتداعاً تجزیه وتحلیل می کردند و کورکورانه مطلب را ارائه نمیدادند سپس با نام واقعی نه مستئار اقدام به درج مطلب شان می نمودند و بدانند بنده حقیر دشمن دانا را بسیار دوست می دارم و این عمل را بسیار وقیحه دانسته وایشان بدانند هر انتقادی را با دل وجان می پذیرم و همواره منتقدینم را دعا مینمایم در همینجا از تمام دوستان نظریه پرداز می خواهم مطالبشان را با هویت واقعی درج کنند و از هیچ کس وهیچ چیزی نترسند زیرا خداوند با راست گویان است ( والله یحب الصّادقین ).
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است(هرفردبادیدگاه خودبخواند)
خدمت دوست عزیزمان جناب اقای هادی گرمابی وسایر عزیزان زحمتکش وهمچنین همه عزیزانی که در جهت عمران وابادانی این شهرستان نوپا زحمت می کشند پیشاپیش ضمن تبریک سال جدید امیدوارم سالی سرشار از تندرستی وموفقیت داشته باشند و انشاالله درسال جدید دشمنی ها و بدی ها اتمام و مودت ودوستی ها فزون گردد وبرایشان سالی پربار ازخدمت بیاد ماندنی رقم خورد و خداوند همه ما را به راه راست هدایت نماید خداوند به هر کسی که به این مردم خدمت می کنند جزای خیر عنایت کند خصوصاَُ کسانیکه خدمت صادقانه می نمایند هر کس که سنگ اندازی در کارها می نماید و سوء نظر دارد حساب کارش با کرم الکاتبین در ضمن برادر بزرگوار اقای گرمابی منظور شما از نوشته چیست ؟! در صورت امکان واضح تر بیان نمایید این روزها به هر صحبتی می توان عیان گفت و طبق نظریات فلسفی خیلی بیان ها عیانند و خیلی عیانها گاهی قابل بیان وگاهی غیر قابل بیان در ضمن در جامعه امروزی می توان با یک حرف دروغ و یا یک شایعه ابروی چندین ساله دیگران را برد نمونه این دروغها و شایعات همین امسال زیاد دیدید در صورت امکان ایمیل تان را برایم بفرستید با تشکر احمد مهدی پوررابری
سلام مرسی از متن های قشنگتون
…………………………………………………!یک خیابان خاکییییییییییییییییییییی!
راجع به عشق اباد حتما مطلب بذار.کارت عالیه
بادرود به همه رابریهای گل گلاب از دیدگاه من حقیر بیاید به جای برچسپ زدن به یکدیگر باهم در عمل متحد شویم ورابر .را بسازیم . همه باهم با هر عقیده جناه سیاسی…تلاش همه جانبه برای ابادانی هرچه بیشتراین خاک مقدس (دیار شهادت وفداکاری) ….به امید سربلندی این خاک مقدس …