«قریهی رابر؛ قریهایست دلگشا و قطعهایست مسرت بنا. به خوبی آب و هوا موصوف و به حیثیت نزهت و صفا بین آن قراء معروف. مشتمل است بر باغات بسیار و بساتین بیشمار. اکثر مردم آنجا به صباحت منظر، شهره و از متاع حسن و ملاحت با بهرهاند. و از فواکه آنجا آنچه ممتاز و قرین به امتیاز است، سیب است که گویا لطافت و آب رنگ از رخسار گلرخانش نصیب، و شعر جناب شیخ [سعدی] رحمهالله این مطلب را شاهدی است، قریب. بیت: سیب گویا وداع یاران کرد کش بود نیم سرخ و نیمی زرد آبش رود و هوایش فرح نمود، در دامن کوهی رفیع و قله جبالی منیع واقع و اطرافش نسبت به سایر کوهستان واسع است. منبع آبش همان کوه است که ذکر آن در شرح کارزار و قلعه عسکر بیان شد. زیرا که این کوه بلند «الوند مانند» مابین کارزار و رابر است، چنانچه کارزار و قلعهعسکر به سمت شمال آن کوه است، نیز رابر سمت جنوبش واقع شده. الحق این کوه «البرز شکوه» از بسیاری برف در سالی دو ماه از برف تهی است، بلکه اغلب مغاره و درّهای [درّههای] او را هرگز خالی از برف ندیده و نشنیدهاند. گیاهای [گیاهان] آن کوه بسیار و خواص و فواید گیاه آن بی شمار است. کوه مذکور موسوم و مشهور به «کوه شاه قطب الدین حیدر» است و در سنوات که به سبب نزول رحمت بسیار، سیلهای بی شمار از یمین و یسار آن قریهی خلدآثار در گذار و به سمت جیرفت و رودبار میرود و اهل آن قریه هم اگر محتاج به آب باشند، به قدر شرب مزارع و باغات خود میگیرند و اگر سالی هم کم رحمت اتفاق افتد نیز به قدر کفایت زراعت و بساتین آنجا میآید که زیانی به آنجا نمیرسد. اغلب مزارع آنجا قنات هم دارد؛ غرض از خشکسال، نقصان به آنها نمیرسد. برخلاف سایر قراء رودآب از آنجاست که مردم آنجا نسبت به سایر بلوکات صاحبمایه و استطاعت و ارباب دولت و بضاعتند و به قدر چهار صد خانوار در آنجا تمکن دارند و روزگار به خرمی میگذرانند و رعایای آنجا، مثل سایر بلوک اقطاع، به کرایهکشی مشغولند، و رؤسای آنجا، فیزماننا، خوانین ده دیوان و از منتسبان نواب شاهزاده آزاده، فتحالله میرزایند (۱). و خالصهی آنجا که موسوم به ده دیوان است، در بدو طلوع آفتاب سلطنت حضرت خاقان کشورستان و پادشاه جم جاه، دارا دربان فتحعلی شاه ـ نورالله تربته ـ به تیول و سیورغال آنها برقرار و اناث و ذکور آن سلسله، ریزه خوره خوان احسان این دولت جاوید عدّت، گیتی مدارند. و بیوت و باغات آنجا در هم و به غایت خرم است و قلعه خارج از باغات و ده دارد که حصاری کشیده و چهار برجی و سردری و عمارتی که یک صد درب خانوار در آن بسر توان برد، دارد. و در حوالی قلعه هم به قدر یک صد خانوار عمارت دارد که دو درب مسجد و دو درب حسینیه و یک درب حمام در آنجا ساختهاند و تفصیل مزارعات به قرار این است: …».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) مراد فتح الله میرزا شعاع السلطنه است. در سال ۱۲۰۷ق. که فتحعلی شاه از جانب آقا محمد خان قاجار مأمور تصرف و نظم کرمان گردید، در رابر با دختر عسکر کفشدوز ـ فاطمه خانم رابری، سنبل باجی ـ ازدواج کرد، و فتح الله میرزا شعاع السلطنه و فخرالدوله و والیه از این خانم میباشند. در ضمن علی اکبرخان رابری، برادر این زن، ملقب به خالو شد و اولاد و اقوام او در این ناحیه معروف به خالویی هستند و یکی از دهات آنان حدود ده دیوان نیز به آنان تیول داده شد.
باتشکر از آقای مجید نیکپور